یک پژوهشگر محیط زیست: احیای زاینده رود نیازمند بکارگیری دانشهای گوناگون است/ روشهای “تکدانشی” نتیجهای ندارند
یک فعال و پژوهشگر محیط زیست در اصفهان گفت: زایندهرود با روشهای “تک دانشی“ احیا نمیگردد بلکه باید تمام روشهای علمی مورد نیاز در این امر بکار گرفته شوند.
آرش جزینی در گفتگو با کسب فردا- اظهارکرد: یک حوضه آبریز، سیستمی تشکیل شده از اکوسیستمهای گوناگون است، همچنین ویژگی حوضه آبریز زایندهرود قرار داشتن در پنج بوم کوهستانی، بیابانی، تالابی، باتلاقی (یا مردابی) و کویری است.
وی اضافهکرد: هرکدام از این بومها خود دارای اکولوژیهای ناهمگون بسیار است. هنگامی که اکولوژی در اندازه “کل- سیستمها “( ابر سیستم) بررسی میشود باید دانست که سیستمها دارای سلسله مراتب پیچیدگی هستند.
این پژوهشگر ادامهداد: در نخستین سطح از پیچیدگی بوم شناسی سیمای سرزمین، سیستمهای بیجان چرخههای ماده و انرژی جای میگیرند، که در ساختار محدود ماده و انرژی بیجان اعم از طبیعت ساخت و انسان ساخت دیده میشود.
جزینی افزود: نظم در این سطح بر پایه قوانین “فیزیکو شیمیایی” است، اگر از دیدگاه دانش جغرافیا یا هیدرولوژی (آب شناسی ) یا سازهای، یکپارچگی اکوسیستم زایندهرود را بنگریم آنگاه در این سطح خواهان مدیریت جغرافیایی روان آبها و آب خوانها از سراب تا پایاب خواهیم بود، که سلسله مراتب پیچیدگی بسیار گستردهتر از این سطح میباشد.
اهمیت سیستمهای اکولوژیک در حوضه آبریز
این فعال محیط زیست، تصریحکرد: در دومین سطح از پیچیدگی سیستمهای اکولوژیک، ارگانیسمهای زنده از تکسلولیها تا گیاهان پیچیده جای میگیرند. ارگانیسمها دارای نظم خود سازمانی هستند که در برنامهریزی ژنتیک آنها نهفته است.
جزینی گفت: اگر در این سطح، یکپارچگی اکوسیستم زایندهرود را بررسی و برای رفع مشکل برنامهریزی کنیم نه تنها نیازهای سطح نخست که نیازهای همه ارگانیسمهای درون حوضه را نیز باید در نظر گرفت، اگر با دیدگاه زیستشناسی و دانشهای هم سطح آن یکپارچگی حوضه زایندهرود را بنگریم در این سطح خواهیم بود.
وی اظهارکرد: در سطح سوم نیازهای جانوری جای میگیرند که بر خلاف سطوح پیشین که بسیار مکاندار بودند به سختی میتوان مرزهای مکانی این سطح را شناسایی کرد، جانوران همچنین با نظم خودهشیاری حیوانی( غریزه) که فراتر از برنامه ژنتیک است به کاهش منابع آبی پاسخ رفتاری میدهند.
این عضو هیات مدیره طبیعت یاران اصفهان، افزود: اگر یکپارچگی اکوسیستم را با دیدگاه دانشهایی همچون اکولوژی بررسی کنیم نه تنها سطوح پیشین که این سطح از پیچیدگی را نیز باید برنامهریزی کنیم.
سیستمهای اجتماعی خودآرمانی است
جزینی ادامهداد: در سطح چهارم از سلسله پیچیدگی، انسان و نیازهایش جای میگیرد که دارای نظم خودآگاهی انسانی است که بنا به نیازهایش برنامهریزی برداشت از منابع را در ساختار نامحدود ذهنی خود دارد، همچنین در پنجمین سطح از پیچیدگی، اجتماع قرار میگیرد که سیستمهای اجتماعی خودآرمانی بوده و دارای نظم خود هدفی اجتماعی میباشند.
وی تصریحکرد: برای نمونه زیباسازی بستر و حریم زایندهرود با فضاسازی در شهر اصفهان نشان دهنده این آرمانگرایی است. در این سطح، همه اصول یاد شده سطوح پایین نیز وجود دارند، .دانشهایی مانند شهرسازی و یا حقوق و حقآبهها در این سطح باید پکپارچگی را بررسی کنند.
“استانی عمل کن و جهانی فکر کن“
این پژوهشگر آب، گفت: در سطح ششم، سیمای سرزمین حوضه آبریز جای میگیرد که باید برنامهریزی برای بهبود محیط زیست در این حوضه تدوین شود، در این سطح ساخت نامحدود زیست، فضایی، اجتماعی، محیطی یکپارچگی سیمای سرزمین را تعریف میکند.
جزینی اضافهکرد: اگر با دیدگاه دانشهایی با سطوح فرادانشی مانند سیمای اکولوژیک، یکپارچگی سرزمین بررسی گردد و به چنین پیچیدگیهایی دست خواهیم یافت. در سطوح بالاتر پیچیدگی” بیوسفر” جای گرفته و باید یکپارچگی را تا پیامدهای آن بر روی کرهزمین برسی و برنامهریزی شود.
وی یادآوریکرد: بنابر این میفهمیم که شعار سازمان ملل در” استانی عمل کن و جهانی فکر کن” در اهمیت یکپارچگی اکوسیستم زایندهرود چه خواهد بود.
80 سال توسعه غیر علمی!
این کارشناس در بخش دیگری از سخنان خود اظهارکرد: با توجه به کمبود شدید منابع آب و طرح جدید استاندار درباره بازچرخانی آب به روش انتقال با لوله به اصفهان، باید گفت که این عمل، با آنچه در بازچرخانی تجدیدپذیر ماده و انرژی برای بهینه شدن زیست، فضایی،اجتماعی، محیطی که در دانش بوم شناسی سیمای سرزمین آمده است یکی نیست و فقط نامها همانندی دارند ولی کاربردها بسیار متفاوت میباشند.
جزینی تاکیدکرد: سیمای سرزمین در حوضه آبریز زایندهرود یک “کل- سیستم ” موزائیکی شکننده با اکوتوپهای(واحدهای اکوسیستم ) نا همگون و یک شبکه دالانی چرخه تجدیدپذیر ماده و انرژی به نام رودخانه زایندهرود است به عبارت بهتر همانند شاهرگهای اندامهای بدن در یک جسم نقش بازی میکند.
وی افزود: روابط افقی بین اکوتوپها و روابط عمودی درون اکوتوپها را به گونهای خود تنظیم همانند یک ارگانیزم زنده برنامهریزی شده است. در 80 سال گذشته توسعه شهری، صنعتی و کشاورزی بیش از توان و ظرفیت این حوضه بوده است.
این فعال محیط زیست، گفت: سهم آبه محیط زیست و سامانههای سنتی تجدیدپذیر که بر پایه ترسالی و خشکسالی، مصارف و برداشتها را برنامهریزی میکردند با ورود مدرنیته تغییر الگو داده و به شبکههای آبرسانی ایزوله که از گردش طبیعی و تجدید پذیر آب در حوضه جلوگیری میکنند تبدیل شده است.
جزینی اضافهکرد: این ایزولاسیون از سدسازی تا کانالکشی و در بالاترین سطح خود لولهکشی را در بر دارد در این سیستم به جای سهم آبه و حقآبه دِبی یکسانی برای مصارف تخصیص داده شد و نقش تنظیمی سد برای ترسالی وخشکسالی در گذر زمان فراموش شده است.
توسعه ناپایدار زندهرود را خشکاند
وی تصریحکرد: رویکرد مدرنیته ایرانی سامانههای روستایی را به سامانههای شهری همانند کرد و برنامهریزان در سطوح نخست پیچیدگی بوم شناسی سیمای سرزمین( مانند لولهکشی و سدسازی، کانال کشی و …) باقی ماندند. صنایع در پیرامون شهرگونهها رشد کرد و با کاهش شدید منابع آبی در سالهای نزدیک از سطح کشاورزی نیز کاسته شد.
عضو هیات مدیره طبیعتیاران اصفهان، تاکیدکرد: این رویکردها لکههای سبز سیمای سرزمین را ( مزارع، باغات، بیشه و فضای سبز شهری و ..) کوچک کرده و به انزوا کشانید، تنوع گونه را کاهش داد و از تجدیدپذیری چرخه آب جلوگیری کرده و در نهایت شبکه دالان زایندهرود را که رگ حیاتی اکوتوپها بود را خشکانید.
بازچرخانی آب در زاینده رود باید طبیعی باشد
جزینی یادآوریکرد: نام رودخانه زایندهرود به دلیل بازچرخانی آب تجدیدپذیر در این حوضه اسمگذاری شده است و به گزارش شرکت “سِتیران” در پیش از انقلاب که نخستین آمایش سرزمین را در این حوضه انجام داد ضریب بازچرخوانی 2/5 برآورد گردید یعنی هر یک قطره آبی که در بالادست کم شود 2/5 برا بر آن در پایین دست کم خواهد شد، البته در سالهای پس از انقلاب این ضریب تا چهار نیز برآورد گردید.
داستان” فیل در تاریکی” …!
وی اظهارکرد: از این دیدگاه که طرح باز چرخانی استاندار با لوله و ایزولاسیون کف رودخانه همراه باشد درست دنباله همان روند 80 ساله است، یعنی چنین دیدگاهی در سطح تک دانشی و حالنگری بوده و با مدیریت بالینی و با مرمتسازی تلاش برای رفع موقتی مشکل دارد و آن را به کلی حل نمیکند.
این پژوهشگر گفت: از آنجایی که آگاهی رسانی طرح بازچرخانی آب با لوله بخوبی انجام نمیگیرد و برخی مواقع گوشهای از آن نشان داده میشود تا پیش از ارزیابی کامل طرح نمیتوان نسخهای پیچید و در یک نگاه کلی طرحهایی که بدون آگاهی رسانی تا مرحله اجرا میروند میتوانند “سد گتوند” دیگری باشند.
جزینی تاکیدکرد: این درست همانند داستان “فیل در تاریکی” مولانا است که هرکس از دیدگاه دانش خود به تفسیر میپردازد. برای نمونه بخش تصفیه پیشرفته پساب اصفهان در این طرح مورد پسند همگان بوده است.
مصرف زیاد انرژی در طرح بازچرخانی با لوله
وی ادامهداد: اگر با ارزیابی استراتژیک پیامدهای زیست محیطی این طرح را تنها از دید مصارف انرژی ارزیابی نمائیم، باید دانست که با ورود تکنولوژی ظرفیت انرژی اولیه در ایران رو به افزایش است مقداری از این انرژی در تبدیل، پالایش و انتقال از بین میرود که ما باقی انرژی در دسترس و قابل مصرف خواهد بود.
این فعال محیط زیست، بیان کرد: ولی روند مصرف انرژی در ایران با نمودار تولید انرژی اولیه و انرژی در دسترس همخوانی نداشته و در سال 1379 خط مصرف انرژی با خط انرژی در دسترس برخورد کرد. پیش بینی میشود خط مصرف انرژی در سال 1405 از خط انرژی اولیه نیز فزونی گرفته و ایران به وارد کننده انرژی تبدیل گردد.
جزینی افزود: چنانچه بنا به پیش بینی استاندار، طرح باز چرخوانی در همین سال 1379 آغاز و یک ساله به بهرهبرداری برسد، برای انرژی مصرفی در بازچرخوانی نیاز میباشد بسیاری از صنایع و دیگر بخشها، از مصرف انرژی خود بکاهند و این یک فاجعه خواهد بود.
وی گفت: همچنین بسیاری از طرحهای توسعه در آینده که انرژی بر هستند باید فدای مصرف انرژی در طرح بازچرخوانی شوند و طبق برخی سخنان نقل شده قرار است که صنایع هزینه اجرای این طرح بزرگ را بدهند که فشار مالی به بخش صنعت وارد خواهد شد.
این کارشناس اضافهکرد: بنابر این خواهیم دانست که ارزش خدمات اکوسیستم در بازچرخوانی تجدید پذیر ماده و انرژی با دید بوم شناسی سیمای سرزمین در سطح ششم، بسیار ارزشمندتر از بازچرخوانی آب در سطح نخست با قوانین“ فیزیکو شیمیایی“ برگرفته از دانش ذهن انسانی برای بهرهکشی از منابع آب است.
گفتگو: کامران صباغی – کسب فردا
انتهای پیام
بدون ديدگاه